از بچگی شنیده بودیم که آب آبادانی میآورد. مسئلهی کمبود آب چرخهی پرتکرار غمانگیزی است. از جازموریان تا ارومیه. از ارومیه تا کارون. از کارون تا زاینده رود. شکلگیری هر کدام ترسناک است و غمانگیز و بدتر تکرار این روند است و متاسفانه چشم انتظار درد دیگری در گوشهای دیگر از این سرزمین خواهیم بود.
آیا علت تکرار این چرخه، تغییرات محیط زیستی است؟ در مدیریت شرایط اقلیمی است؟ یا...
من درد دارم و مستاصل که چه کنم؟ آیا توان اثرگذاری بر شرایط اقلیمی کشور و جهان را دارم؟ آیا راهی به مدیریت محیط زیست دارم؟
اگر جوابش "نه" است که برای من هست؛ چه کنم؟
فقط شیر آب را به شیر کم مصرف تبدیل کنم؟ زمان حمام را کوتاهتر کنم؟ چکه کردن شیر آب را سریعتر تعمیر کنم؟ حیاط و راه پله را جارو کنم؟ ماشین را در کارواش بشویم؟
آیا خودم راضی خواهم بود؟ آیا موضوع تالابها، دریاچهها و رودخانهها... حل میشود؟
جواب این سوالها قطعا مطلق نیست و نگرانی مرا برطرف نمیکند و همچنان نگرانم و میترسم.
شاید حل مسئله در درون خودمان و چگونگی نگرش تکتک ماست، آیا سهم و نقشی ورای زندگی روزمرهی خودمان برای خودمان قائلیم؟ آیا وضعیت هر بخشی از محیط اطرافمان ربطی به ما دارد؟
دقیقا همین نکته است که برای من مایهی امیدواری برای ایجاد تغییر در سبک زندگی عمومی کشور است، یعنی درک وابستگی متقابل نیازهای همهی مردم ایران زمین در کنار همهی مردم آسیا و جهان. این وابستگی در دو کلمه برایم معنا مییابد. سهم و مسئولیت.
سهم:
من به عنوان یک ایرانی از ذرهذره خاک ایران و تمام امکانات آن شامل کوه و دریا، جنگل و کویر، نفت و معدن ... سهم دارم و این سهم را با عباراتی مثل منابع ملی، ثروت ملی، منابع طبیعی مطرح میکنیم. حق دارم از منفعت اقتصادی و روانی آن با مدیریت دولت بهره ببرم.
مسئولیت:
من به عنوان یک ایرانی برای ذرهذره خاک ایران و تمام امکانات آن شامل کوه و دریا، جنگل و کویر، نفت و معدن ... مسئولیت دارم. این مسئولیت را در سبک زندگی خودم، زندگی خانوادگی و دوستانهی خودم، همکاریام با سازمانهای دولتی و غیر دولتی میتوانم انجام دهم.
اگر این دو کلمهی سهم و مسئولیت را با هم ببینم. همزمان قائل به وابستگی متقابل نیازها باشیم و بدانیم رضایت و شادی همهی ما موکول است به شادی و رضایت دیگران.
با انتخاب آگاهانه سعی در ساختن زندگی آگاهانه خواهیم داشت. ریزگردهای جنوب و غرب ایران همانقدر به خوزستان به همه و من ربط دارد که طوفان نمک در ارومیه. شرایط گاندوهای سیستان همانقدر به من و همه ربط دارد که زلزلهی احتمالی تهران ...
جواب سوال اینکه من چه میتوانم بکنم؛ علاوه بر بازبینی سبک زندگی خودم، سعی در افزایش دایرهی مسئولیت و اثرگذاری خودم است.
این یعنی در حیطهی اثرگذاری خودم عمل کنم و از طریق ساختن تقاضا و همراهی با دیگران سعی در گسترش دایرهی اثرگذاری خودم داشته باشم. هر کدام از ما میتوانیم با به هم پیوستن دایرههای اثرگذاری خودمان با دیگران حیطهی اثرگذاری خود را افزایش دهیم. شاید هر کدام از ما بتوانیم از طریق چنین تقاضاهایی از خود و دیگران دایرهی اثرگذاری خود را وسعت بخشیم و در نهایت مسئولیتمان را برای همهی سهم خود از ایران به انجام برسانیم.
1- دعوت از همسایگان برای همراهی در تغییر مصرف الگوی آب شخصی و جمعی.
2- مطرح کردن دغدغهی خود با اطرافیان و سعی در شناسایی و شکلگیری گروههای همفکر.
3- تقاضا از خود و دیگران برای همکاری با دوستان همفکر برای یافتن عرصههای جدید همکاری و اثرگذاری در محیط زندگی و کاری هر کدام از ما.
4- مطرح کردن دغدغههای خود با افرادی که دایرهی اثرگذاری متفاوتی با ما دارند که ما آرزو داریم در آن عرصهها تغییری صورت گیرد؛ مثل دوستی که صاحب شرکت یا کارخانهای است.
5- پرسش از دیگران که در عرصهی اثرگذاری خود چه میتوانند بکنند؟ و ما برای انجام آن چه کمکی میتوانیم انجام دهیم.
6- تقاضا از دیگران که اگر پیشنهادی برایمان دارند، مطرح کنند.
با این شیوه سعی کنم در هر موضوعی مانند آب تمام سهم و مسئولیت خود را برای ایران و جهان ببینم.
کامران
15/9/1400