98-9394223559+

 

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعال
 

سه حیطه مسئولیت یا اثرگذاری

 فکر می‌کنم من هم مثل  بیشتر آدم‌ها در طول زندگی خود به این سوال‌ها فکر کرده‌ام که چه کارهایی می‌توانستم انجام دهم که نداده‌ام؟ چرا نتوانستم از برخی رفتارهای دیگران که مخالف نظر و ارزش‌های من بود جلوگیری کنم؟ چگونه می‌توانستم تغییرش دهم؟ 

یافتن پاسخ برای این قبیل سوالات به من کمک می‌کند، تا بفهمم حیطه‌ی مسئولیتم کجاست؟ محدوده‌ای که می‌توانم در آن موثر باشم کجاست؟ 

با یافتن پاسخ این سوال‌ها می‌توانم آرامش بیشتری داشته باشم و انتظاراتم را واقعی‌تر کنم، می‌توانم بهره‌وری‌‌ام را بالا ببرم و انرژی‌ام را در زمان و مکانی صرف کنم که امید تاثیرگذاری داشته باشم. درک من این است که هر کدام از ما در سه حیطه مسئولیم: اول نیت خود، دوم چگونگی ابراز نیت خود و سوم نحوه عکس العمل نسبت به واکنش دیگران 

نیت: انتخاب نیت انجام کار در حیطه مسئولیت خود فرد است. هر کس فقط خودش می‌تواند نیتش را شناسایی کند، بر آن آگاه شود و اگر خواست تغییرش دهد.

مثال اول: وقتی می‌خواهم به کسی پیشنهادی دهم فقط خودم نیتم را می‌دانم، از فردی دعوت به سفر می‌کنم و اینکه نیتم این است که می‌خواهم از ماشین او برای رفتن به سفر استفاده کنم؟ می‌خواهم در این سفر مذاکراتی را برای شروع به کاری طرح کنم؟ دوست دارم او در این سفر بتواند استراحتی کند؟ و یا هر نیت دیگر را فقط من می دانم 

مثال دوم: نیتم از ادامه زندگی با همسرم چیست؟ عشق به همسرم و یا ترس از حرف مردم که طلاق گرفتم، مفهوم خانواده برایم مهم است و یا نگران موقعیت اجتماعی خودم هستم؟

 

چگونگی ابراز این نیت: اینکه برای ابراز نیت خود، چه رفتار و کدام کلمات را انتخاب کنیم در حیطه مسئولیت ماست و برای هرکدام از این انتخاب‌ها مسئولیم.

 

مثال اول: اینکه دعوت به سفر را چگونه مطرح کنم در حیطه اختیار من است، انتخاب روش دعوت از طریق تلفن، پست الکترونیکی یا حضوری در اختیار من است و اینکه کدام کلام و جمله را انتخاب کنم هم در حیطه مسئولیت و انتخاب من است. مثلابگویم ”من می‌خواهم سفر بروم گفتم به تو هم بگویم اگر بیکاری بیا “و یا بگویم ”دوست دارم برای استراحت به سفر بروم و خوشحال می شوم اگر تو هم بتوانی همراه من باشی “و یا هر کلامی دیگر. 

مثال دوم: بگویم زنم را دوست دارم و این دوست داشتن را نشان دهم، یا بگویم ”بالاخره باید زندگی کرد “ ، در زندگی مشترک باشم و برای بهبود کیفیت ارتباط آن تلاش کنم و یا ظاهراً عضو خانواده باشم، و با هر بهانه از آن دوری کنم و عدم رضایت خود را ابراز نکنم.

 

در قبال چگونگی ابراز ما، افراد دیگر واکنشی نشان می‌دهند که به هیچ عنوان در حیطه‌ی مسئولیت و انتخاب ما نیست و نمی‌توانیم آن واکنش را شکل دهیم و این همان حیطه‌ای است که خیلی وقت‌ها برایش نیرو صرف می‌کنیم تا واکنش دیگران را مطابق نظر خودمان تغییر دهیم یا از قبل کاری کنیم تا طرف  مقابل واکنشی مطابق با خواسته‌ی ما  داشته باشد، حال آنکه نمی توان اطمینان داشت که فرد چه واکنشی در مقابل عمل ما داشته باشد.

 

مثال اول: اینکه طرف مقابل دعوتمان را به سفر می‌پذیرد و یا خیر در اختیار من و حیطه کنترل من نیست. اینکه با شنیدن دعوت ناراحت شود یا خوشحال؛ اینکه تشکر کند و دعوت را نپذیرد و یا گلایه کند که چرا زودتر نگفتی و یا هر واکنش دیگری در اختیار من نیست 

مثال دوم: ممکن است همسرم صرف وقت برای خانواده‌مان را تحسین کند و یا تحقیر، موقعیت اجتماعی را برایم بزرگ کند و یا تلاش کند تا توجه‌ام را به اهمیت علائق فردی جلب کند. این عکس العمل اوست و در اختیار من نیست.

 

چگونگی عکس‌العمل به واکنش دیگران: درست است که ما توان تاثیرگذاری بر رفتار (واکنش) طرف مقابل را نداریم، ولی حتماً در قبال چگونگی عکس‌العمل خودمان به واکنش آنها مسئولیم. می‌توانیم رفتار و پاسخی در اثبات خود و رد واکنش طرف مقابل انجام دهیم، می‌توانیم رفتارمان (عکس‌العمل به واکنش دیگران) تلاشی برای نزدیک شدن به نیتمان باشد یا نیت خود را فراموش کنیم و رفتارمان فقط در جهت اثبات خود شود و رد طرف مقابل، مثلاً با آنها در اثبات نظرمان بحث منطقی کنیم، نسبت به نظرشان بی‌تفاوت باشیم، با آنها همدلی کنیم ...

 

مثال اول: هر چند عکس العمل او به دعوت من، در اختیار من نیست، ولی عکس‌العمل به واکنش طرف در اختیار من است، یعنی می‌توانم تاریخ سفر را تغییر دهم تا بتوانیم با هم به سفر برویم، یا سفر را به تنهایی بروم و امیدوار باشم در زمانی دیگر همسفر خواهیم شد، و یا بگویم معلومه اصلاً تو دوست نداری با من به سفر بیایی. در برابر واکنش طرف سکوت کنم یا  وارد بحث منطقی شوم 

مثال دوم: از اهمیت خانواده بگویم و علائق فردی؛ از او کمک بخواهم و یا او را نصیحت کنم، اینها همه در حیطه اختیار من است.