از سالها قبل اهمیت ارتباط در جامعه انسانی را به نیروی جاذبه مولکولی در حیات انسانی تشبیه کردهام، و همچنان که بدون جاذبهی مولکولی حیات معنی ندارد بدون ارتباط هم، جامعهی انسانی، فرهنگ و تمدن وجود نخواهد داشت. روابط انسانی شکلها و کارکردهای مختلفی دارد. شاید بتوانیم برای یافتن تصویر عملی و آموزشی، تعاملهای انسانی در جامعه را از سه بعد در قالب یک مثلث بشناسیم و به آن توجه کنیم.
راس اول الگوی رابطهی بین فردی است. در "ارتباط بدونخشونت، زبان زندگی"، به کیفیت رابطه توجه میکنیم تا بتوانیم نوعی از رابطه را خلق و نگهداری کنیم که تحقق بخش نیاز همگان باشد.
راس دوم روشی است برای حل اختلاف که قطعا در روند جامعه پیش میآید. اگر رابطه را اختلاف به اضافهی راه حل تعریف کنیم، بدیهی است که در شبکهی روابط انسانی رفتار کسی یا کسانی مانع تحقق نیاز دیگری میشود و لازم است برای حل مسئله یا ترمیم پیامد فقدان تحقق آن نیاز، کمک به بهبود، تلاش برای التیام درد و تحقق نیاز همهی افراد مرتبط، راهی ساخت که آن را در "حلقههای ترمیمی" دنبال میکنیم.
راس سوم این مثلث میتواند روش تصمیمگیری جمعی باشد. انسانها و جامعهی انسانی برای کار گروهی و ساختارسازی، برای پیش بردن تحقق نیازهای همگان به روشی برای تصمیمسازی و ادارهی گروههای بزرگ انسانی احتیاج دارند، این تصمیمسازی با توجه به مفهوم وابستگی متقابل نیازها لازم است متوجهی نیازهای انسانی باشد و این عملی نخواهد شد مگراینکه تصمیمسازی؛ مبتنی بر اتفاق آرا و رضایت کلی اعضای جامعهی مورد نظر باشد. شاید "سوسیوکراسی" همان روش مناسب برای ساختن تصمیم در ساختار گروه بزرگ باشد.
در سال 93 سعی کردم در مقالهایی کوتاه سوسیوکراسی را معرفی کنم، تا دعوتی باشد به تفکر و تحقیق برای یافتن روش تصمیمسازی و اداره جوامع انسانی مبتی بر اتفاق آرا. سوسیوکراسی افقی بسیار فراتر از دمکراسی را مورد نظر دارد؛ هرچند که گاه همین دمکراسی نیز برایمان دور از دسترس است با وجود آنکه آن را دیکتاتوری اکثریت (آلکسیس دو توکویل) نیز نامیدهاند.
سالها قبل فرصت یادگیری و تحصیل را در کانادا یافتم. در پی آن با موضوعات و جلوههایی از علوم انسانی آشنا شدم که برایم تازگی داشت و دوست داشتم آنها را در حد توان خود در ایران معرفی کنم. توانم صرف ترویج ارتباط بدون خشونت شد و فرصت به معرفی سایر آموختههایم نشد. تا حالا که فکر میکنم به مناسبت ۲ اکتبر روز بینالمللی اقدامات همدلانه به معرفی مختصر سوسیوکراسی بپردازم. این تلاشی است برای افزایش مذاکره و توافق عمومی در ایران.
مقدمه
در زمانهای که چگونگی تصمیمگیری جمعی در سازمانها و جوامع دغدغه ذهنی بسیاری از مردم است و همه دنبال روشهایی برای مدیریت و تصمیمگیری هستند تا بهرهوری و رضایت عمومی را افزایش دهند. عدهای انواع دموکراسی مانند مستقیم یا غیرمستقیم. مشارکتی یا پارلمانی را مدنظر دارند و عدهای الگوهای دیگر را تجربه میکنند. یکی از این روشها سوسیوکراسی است که من معادل جامعهسالاری را برای آن میپسندم.
تعریف سوسیوکراسی
با ارائه تعاریف متفاوت امیدوارم بتوانم این مفهوم را واضح کنم.
· سوسیوکراسی در لغت به معنی حاکمیت یکه جامعهزی socius است و منظور از یک جامعهزی فردی است که با دیگران روابط اجتماعی دارد.
· سوسیوکراسی روشی برای زندگی مشترک است.
· سوسیوکراسی قدرت مباحثه است چه که توافق عمومی حاصل نمیشود مگر با مذاکره و مشورت همگانی.
· سوسیوکراسی روش سازماندهی یک فرآیند مستمر سازندگیConstruction ، بازسازی Reconstruction و ساختشکنی Deconstruction است.
· در خودکامگی اصالت با فرد یا گروه مشخص کوچکی است و در دموکراسی اصالت با اکثریت است. در سوسیوکراسی حرکت پاندول میان تصمیمگیری به این دو روش ناپدید میشود، چه دوگانهی اصالت تصمیمگیری بین فرد یا گروه کوچک که همان اقلیت است (خودکامگی) یا اکثریت (دموکراسی)، با اصالت توافق عمومی در سوسیوکراسی جایگزین میشود.
· شاید به عنوان یک تعریف نهایی بتوان گفت: سوسیوکراسی یک روش سازماندهی تصمیمگیری است که در آن، برابری اجتماعی تمامی افرادی که در فرآیند تصمیمگیری شرکت دارند تضمین میشود.
تاریخچه:
جامعهشناس و فیلسوف آگوست کنت (1798-1857) August Conte ظاهرا اولین فردی است که اصطلاح سوسیوکراسی را به کار برده است و مصلح اجتماعی و تربیتی کیز بوئک (۱۹۶۶- ۱۸۸۴) Kees Boeke اصطلاح سوسیوکراسی را در سال ۱۹۴۵ برای توصیف سازمانهای همگانی Communal که توصیه میکرد، استفاده کرد و خود آن را در مدرسه شبانهروزی با ۴۰۰ عضو تجربهاش کرد. از سال ۱۹۷۰ جرارد اندبرگ Gerard Endenborg در شرکت الکترونیک خود این ایده را به کار گرفت و تلاش در شکلدهی آن کرد و به مرور در عرصههای مختلف سازمانی مثل شرکت، مدرسه، بیمارستان، سازمانهای انتفاعی و غیرانتفاعی، خانواده و... مورد استفاده قرار گرفت. در ۱۹۷۴ اولین گزارش تجربه سوسیوکراسی منتشر شد و در سال ۱۹۷۷ مرکز سوسیوکراسی تاسیس شد و در سال ۱۹۸۴ بیانیه سوسیوکراسی منتشر شد.
ساختار سازمان
جریان تصمیمگیری در یک سازمان بستگی تام به ساختار و بزرگی سازمان دارد. هر سازمان دارای سطوح متعدد و هر سطح شامل حلقههای متمایز است. تعداد سطوح یک سازمان به عوامل متعدد بستگی دارد از جمله تعداد اعضای سازمان، هدف سازمان، تعداد اعضای هر حلقه، تعداد نماینده هر حلقه در حلقه سطح بالاتر.
مثلا اگر تعداد عضو هر حلقه حداکثر ۱۰ نفر باشد و هر حلقه دو نماینده برای عضویت در حلقه سطح بالاتر انتخاب کند، سازمان دارای دو سطح میتواند حداکثر ۵۰ عضو داشته باشد و اگر سازمان دارای سه سطح باشد حداکثر تعداد اعضای سازمان ۲۵۰ نفر خواهد بود. و اگر هر حلقه حداکثر ۲۰ عضو داشته باشد و سازمان سه سطح داشته باشد تعداد اعضای سازمان ۲۰۰۰ نفر خواهد بود.
در نتیجه سازمانها و جوامع بزرگ هم میتوانند از این ساختار برای تصمیمگیری استفاده کنند.
مفهوم حلقه مبتنی بر سایبرنتیک است که عبارت از علم هدایت و کنترل است. کنترل پویایی فرآیند فقط به وسیله ساختار حلقه امکان پذیر است. با افزودن عامل سنجش به ساختار قدیمی خطی که شامل رییس و مرئوس بوده است، ساختار حلقه سایبرنتیک شکل میگیرد. اندبرگ برای توصیف اجزاء حلقه از هدایت Direction، عملیات Operation و سنجش Measuring استفاده میکند.
موفقیت هر فرد یا سازمان با حرکت در جهت رسیدن به هدف معنا مییابد که بیانگر بهرهوری است. فرآیند کنترل به کمک ساختار حلقه عملی میشود. شاید با یک مثال بتوان ساختار حلقه و کارکرد آن را ملموستر کرد.
در عملکرد هر فرد ساختار حلقه وجود دارد. هر لحظه که فردی چیزی مینویسد در ذهن مفهومی دارد. ذهن فرمانی صادر میکند (هدایت) و دست تلاش میکند آن کلمه را بنویسد (عملیات). چشم مرحله سنجش را انجام میدهد. اگر کلمه نوشته شده مصداق مناسبی برای هدایت انجام شده، نباشد با استفاده از بازخورد حاصل شده فرمان جدیدی در جهت اصلاح عملیات صادر میشود مثل پاک کردن کلمه و... اگر نتیجه سنجش در تطابق با هدایت انجام شده رضایت بخش باشد، مرحله اول تمام می شود و هدایت دیگری برای رسیدن به هدف صادر میشود. این فرآیند یعنی چرخه هدایت، عملیات، سنجش هم در زندگی فردی و هم برای کارایی یک سازمان ضروری است.
چهار قانون پایه
برای تصمیمگیری به روش سوسیوکراسی چهار قانون پایه وجود دارد.
۱- اصل توافق: فرآیند تصمیمگیری مبتنی بر توافق است. یعنی تصمیمی رسمیت دارد که توافق جمعی از آن حمایت کند. منظور از توافق اعلام موافقت نیست بلکه عدم مخالفت جدی است. یعنی برای امکان دستیابی به توافق عمومی ملاک حداکثر مطلوب جمع نیست بلکه حداقل قابل قبول جستوجو میشود. جمله رسمی برای ابداء رای عبارت است از: "آیا کسی مخالفت دارد با..." و در تجربه عملی من سوال این بود: "آیا کسی هست که نتواند با این تصمیم به زندگی ادامه دهد؟" شاید این سوال خیلی اغراق آمیز به نظر برسد و اعتماد به حداقل قابل قبول و صرف نظر کردن از حداکثر مطلوب به معنای پذیرش اشتباهات و کاهش کیفیت باشد. درحالی که توافق همگانی، سرعت تصمیمگیری و حرکت در مسیر هدف با لحاظ کردن حلقه هدایت-عملیات-سنجش باعث میشود جامعه به سمت هدف حرکت کند.
در زمانهای که شاخصه دوری دموکراسی از "دیکتاتوری اکثریت بودن" رعایت حق اقلیت میباشد، نه تنها توجه به نظر اقلیت بلکه هر فرد اهمیت این اصل و سوسیوکراسی را نشان میدهد. این اصل تضمینکننده برابری اجتماعی هر فرد با قدرت برابر در میزان تاثیر رایش است.
سوسیوکراسی منطق "یا" را برای حل تعارضات مختلف مانند مدیر-کارگر؛ اکثریت- اقلیت؛ ارزش- سود را کنار میگذارد و منطق "و" را با ایجاد فضای برابری اجتماعی هر فرد جایگزین میکند.
۲- حلقه: هر سازمان شامل حلقههای شبه خودگردان است که هم زمان با وجود اهداف مختص خود، در هماهنگی با اهداف کلی سازمان هم میباشد مثل دانشکدههای روانشناسی، جامعهشناسی، پزشکی، اقتصاد و ... که هر کدام اهداف خاص خود را دارند و در ساختار دانشگاه هم جایی دارند.
۳- پیوند دوتایی: پیوند بین دو حلقه شامل ارتباط از طریق حداقل دو نفر است. این یعنی حداقل دو نفر از یک حلقه در تصمیمگیری حلقه بالاتر برای حفظ ارتباط حلقهها و انتقال مبانی تصمیم اتخاذ شده در حلقه پایینتر، شرکت میکنند. این دو نفر یکی رهبر اجرایی حلقه است که نمایندگی بخش هدایت حلقه را بر عهده دارد و اطلاعات را از منظر این حیطه به حلقه بالاتر انتقال میدهد و نفر دوم که به عنوان نماینده انتخاب شده از میان اعضای حلقه پایین برای شرکت در حلقه بالاتر است که نمایندگی بخش سنجش را بر عهده دارد و انتقال دهنده نتایج سنجش است. گاهی تصور میشود که این دو وظیفه را یک فرد میتواند انجام دهد اما در عمل این تلفیق بر کیفیت انتقال این دو دسته اطلاعات تاثیر میگذارد. هر حلقه میتواند بیش از دو نفر را انتخاب کند مثلا دو نفر از بخش هدایت و یک نفر از بخش سنجش یا از هر بخش دو نفر.اما آنچه الزامی است این که حداقل دو نفر به عنوان نماینده حلقه پایین در حلقه بالاتر است.
ویژگی دیگر که توجه به آن، خصایص سوسیوکراسی را مشخصتر میکند این است که با توجه به اصل انتخاباتی بودن نمایندگان، فردی از پایینترین حلقه میتواند در تصمیمی خاص، با انتخابهای مکرر در سطوح مختلف عضوی از حلقه بالایی برای تصمیمگیری نهایی باشد. به عنوان مثال در یک مجتمع آموزشی، بالاترین سطح حلقه هیئت مدیره مجتمع است. در سطح دوم حلقههای مدیران مقاطع ابتدایی و متوسطه و در سطح سوم حلقه معلمان و در سطح چهارم حلقه شاگردان هر کلاس قرار دارند. قرار میشود موضوعی به مشورت گذاشته شود. پیشنهادی در حلقه کلاس دهم به اتفاق آرا تصویب میشود. دو نماینده از حلقه شاگردان کلاس در حلقه معلمان شرکت میکنند و مجددا یکی از آن دو به عنوان نماینده به همراه نماینده دیگر از حلقه معلمان، در حلقه مدیران مقطع متوسطه شرکت میکنند و به همین روش در جلسه تصمیمگیری در مورد آن موضوع، ممکن است آن شاگرد عضوی از حلقه هیئت مدیره مجتمع شود. به کمک این فرآیند یا قانون رهبر واقعی در هر لحظه شناسایی میشود و در موقعیت مناسب قرار میگیرد و در عمل فرآیند چرخش نخبگان یا تغییر نسلها در هر سازمان به صورت مستمر جریان مییابد.
۴- انتخاب اعضا: هر فرد بعد از بحث آزاد در حضور خودش، با توافق عمومی برای انجام هر مسئولیت انتخاب میشود. عدهای در غیاب هر فرد صحبت کردن و استفاده از رایگیری مخفی را ضامن آزادی رایدهنده تلقی میکنند و با این قانون مخالف هستند. درحالی که شاید این ترجیح را بتوان فقدان تعهد فرد به جمع دانست. با وجود آن که مبنای تصمیمگیری در سوسیوکراسی رای علنی و توافق عمومی است.
اگر در مورد خاصی روش دیگری به تصویب عمومی برسد، آن روش در مورد خاص اعمال خواهد شد. یعنی ممکن است اعضای حلقه با اتفاق آرا تصمیم بگیرند دو سوم آرا برای انتخاب نمایندهای برای انجام همان کار کافی است. پس آن نماینده با موافقت دو سوم اعضا انتخاب خواهد شد.
همچنین ویژگی دوم در تصمیمگیری سوسیوکراسی این است که حضور هیچ کس در حلقه الزامی نیست و هر فردی میتواند در حلقه شرکت نکند. در واقع با عدم شرکت نمایندگی خود را واگذار میکند که خود این نمادی از توافق همگانی است. پس وقتی فردی در حلقه شرکت میکند، دلیلی دارد و این دلیل نکتهای مهم است که در چگونگی حضور و تعهدش به جمع اثر دارد.
خاتمه
شاید هرکدام از ما با تجارب شخصی خود توافق جمعی را امری محال بدانیم و هم زمان میتوانیم مزایایی برای تحقق چنین برابری اجتماعی تصور کنیم، برخی از مزایای ذکر شده برای سوسیوکراسی عبارت است از:توان خلاقیت و حل مساله، ایجاد رابطه برنده-برنده-برنده میان سرمایهگذار، مدیران و کارمندان، کیفیت بالای محصولات و خدمات، تعهد بالای کارمندان به سازمان، شکلگیری برنامه خودنظمی افراد، حمایت از رهبری در میان هم گروهان، و همزمان تلاش برای تجربه روش جدید و جایگزینی آن پیامدهایی دارد از جمله الزام طراحی دقیق برای کاربرد روش جدید، لزوم آموزش برای مفهوم جدید و احتمال برانگیختن هیجانات پیچیده مثل اضطراب و تردید.
شاید در بیش از سه سال گذشته، افرادی برای آشنایی مردم ایران با این مفهوم تلاش کرده باشند که مایه خوشحالیام است و حتی شاید این رویکرد کارایی لازم و ادعا شده را برای توافق عمومی نداشته باشد اما همین گمان که عدهای در گوشه و کنار دنیا برای تصمیمگیری و اداره سازمان یا جامعه به دنبال روشی هستند که در آن برابری اجتماعی هر فرد حفظ میشود بسیار خوشایند است و ستودنی.
شاید لازمه موفقیت این روش و یا هر روش دیگری برای تامین رضایت همگانی حداقل میزانی از آگاهی است که بدانیم سعادت هر انسان به سعادت نوع انسان گره خورده است. در الگوی ارتباط بدون خشونت آن را وابستگی متقابل نیازهای انسانی میدانیم و در فرهنگ ایران جامعه را مانند هیکل انسانی میدانیم و میگوییم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
و در سوسیوکراسی رشد هر فرد منوط به الگوی مبادله با دیگر افراد دانسته میشود و کسب این آگاهی هدفی است که تلاش همه ما را میطلبد.
8 دی 1393
نویسنده: کامران رحیمیان
این مقاله سال 93 در سایت روزآنلاین منتشر شده بود.